جدول جو
جدول جو

معنی سنگ حنا - جستجوی لغت در جدول جو

سنگ حنا
نوعی گل سنگ که با استفاده از رنگینه ی نارنجی آن، دست و پاها
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنگ زن
تصویر سنگ زن
ترازویی که یک کفۀ آن سبک تر باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگ سا
تصویر سنگ سا
چیزی که با آن سنگ را می ساییدند، سنگ تراش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگ پا
تصویر سنگ پا
نوعی سنگ سوراخ سوراخ بسیار سخت است که در حمام چرک پا را با آن پاک می کنند، سنگ خاز، سنگ سودا
فرهنگ فارسی عمید
دهی است جزء دهستان وسط بخش طالقان شهرستان تهران. دارای 277 تن سکنه. محصول آنجا غلات، سیب زمینی، میوه جات. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
ثابت. برقرار. مستحکم. قایم. محکم. بیحرکت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ)
سنگ شناسنده. کسی که در علم سنگ شناسی متبحر است. عالم علم الاحجار
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ حَ)
سنگی است که در دیگ حمام بهم میرسد چون در ابتدا بسرطان که علتی است مهلک ضماد کنند نافع باشد، و علاج سرطان رحم به این است و به عربی حجرالحمام گویند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
سنگدل. بی رحم. ظالم. بی شفقت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(هَِ دِ حَ)
کنایه از سیاهی حنا باشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ نَ / نُو)
سنگی است شفاف و سفید مصنوع یا طبیعی که آنرا تراش الماس دهند و فص نگین کنند. شیشه یا بلور مصنوع که از آن نگین انگشتری کنند. (یادداشت بخط مؤلف). قسمی سنگ شفاف سفید چون الماس، کم قیمت که بتراشند و از آن انگشتری و دیگر زینتها کنند. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا
(فِ شُ دَ / دِ)
ترازوی کم وزن. (غیاث) (برهان). ترازویی که یکسر آن کم وزن باشد. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا). پله سبک از ترازو و وزنه. (ناظم الاطباء) :
تو طعنه زنی و ما همه کوه
تو سنگزنی و ما همه طشت.
خاقانی.
زنان را ترازو بود سنگ زن
بود سنگ مردان ترازوشکن.
نظامی.
، دسته ای از دسته های عاشورا مقابل سینه زن که دو چوب یا دو سنگ تراشیده بدو دست داشته و به اصول بمنظور تعزیه به یکدیگر میزنند. (یادداشت مؤلف) ، سنگ زننده. و رجوع به سنگ و ترکیبات آن شود
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ)
سنگی که به هندی جهانوا گویند. (غیاث). سنگ کانی سوراخ سوراخ که در حمام چرک پا بدان پاک کنند. سنگ پاخار. نشفه. نسفه. نشف. پاشنه سنگ. سنگ پاشنه. (یادداشت بخط مؤلف).
- امثال:
رو نیست، سنگ پاست، بسی بی شرم است
لغت نامه دهخدا
تصویری از سنگ حمام
تصویر سنگ حمام
گرمابسنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگ آسا
تصویر سنگ آسا
ثابت و مستحکم و بی حرکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگ شناس
تصویر سنگ شناس
کسی که در علم سنگ شناسی متبحر است عالم علم الاحجار
فرهنگ لغت هوشیار
سنگ انداز
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کالج کجور، دره ای در منطقه ی هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
دسته ای از دسته های عاشورا، مقابل سینه زن، که دو چوب یا دو
فرهنگ گویش مازندرانی
از مناطق کوهستانی و ییلاقی شاه کوه و ساور استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی